آیبیام: در کمتر از پنج سال آینده رایانهها قادر به درک حواس پنجگانه خواهند بود
رایانههای امروزی به حق پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند و به ابزاری همه فن حریف بدل شدهاند. از پیشبینی وضعیت آب و هوایی در دور افتادهترین روستاهای سیستان و بلوچستان تا دسترسی به جدیدترین اخبار و اطلاعات در تمامیحوزههای علوم و دانش و یا خرید و فروش کالاهای کمیاب، همگی توسط این ابزارها امکان پذیرند. اما این پایان راه نیست! متخصصان کمپانی آیبیام به تازگی مدعی شدهاند که رایانهها تا پنج سال آینده قادر به درک حواس پنجگانهی بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه خواهند بود. به نحوی که به زودی میتوانیم از این دستگاههای محسابهگر بخواهیم تا مزهی عجیب و غریب سوپ توفوی کرهای را برایمان شرح دهند یا از لطافت بالهای سیمرغ داستانها بسازند!
به اعتقاد کارشناسان کمپانی آیبیام: «تا پنج سال آینده شاهد تحولی معنیدار در عرصه رایانهها خواهیم بود. به زودی رایانهها نسبت به محیط پیرامونی هوشمندتر شده و حتی میتوانند حواس پنجگانه را درک کنند». این ادعای جاهطلبانه در نشست سالانهی معروف «پنج در پنچ» آیبیام مطرح شد، که در آن متخصصان این کمپانی پیشرو فهرستی بلند بالا از پیشرفتهای آتی در پنج سال آینده را برشمردند.
حواس پنجگانه بخشی از یک رویکرد عظیم است که در صورت تحقق محاسبات شناختی را به کار میگیرد، و در آن رایانهها به تجربهی جهان پیرامونی میپردازند. برای نمونه، یک رایانهی مفهومی در زمان مواجهه با تابلوی نقاشی آن را تنها دادههای رنگی و فنی صرف نمیبیند، بلکه آن را با بینشی کلینگرانه به عنوان یک تابلوی نقاشی مشاهده میکند و قادر به درک محتوای هنریاش خواهد بود.
مزایای درک حواس توسط رایانهها
برنی میرسون، معاون بخش نوآوریهای شرکت آیبیام معتقد است که:
اساساً این شیوه را میتوان طرح و سبکی نوین در محاسبات کامپیوتری دانست. به همین روی باید نقطه نظر و دیدگاهمان نسبت به نحوهی جذب دادهها را تغییر دهیم. دیگر نمیتوان با گرفتن عکس و بایگانی کردن آن به این مهم دست یافت و باید از بالا به قضیه نگاه کنیم. محاسبات شناختی تغییرات جدیدی در توانمندیهای دستگاهها ایجاد مینمایند و محرکی بسیار قوی خواهند بود.
یکی از تفاوتهای اساسی بین رایانههای دارای قوه درک و سنتی نحوهی پرورش و تعلیمی است که به آنها دادهایم. در سامانههای شناختی دیگر با پاسخهای غلط و سردرگم کنندهی پیشین طرف نیستیم، چرا که هر زمان، سیستم به پاسخی نادرست برسد، میتواند رویکرد حل مسئلهی خود را تغییر داده و دوباره از طریق دیگری برای نیل به پاسخ بکوشد.
میرسون میافزاید:
در یک ماشین شناختی تنها کافی است که آن را نصب و راهاندازی نماییم، پس از آن است که ماشین میتواند به کمک مشاهده بقیه امور را خود به پیش ببرد. از سوی دیگر از آنجایی که این رایانهها با نتایج نهایی سر و کار دارند، رویکردشان به کل متفاوت است. با این حال، اگر ماشین به پاسخی نادرست برسد و کاربر این موضوع را متذکر شود، رایانه دست به ارزیابی مجدد احتمالات پیشین میزند تا نهایتا به پاسخ صحیح نائل آید.
رایانههای دارای قوه درک حواس لزوماً هوشمند نیستند
نسبت دادن خصوصیات آدمیبه ماشینها لزوماً به هوشمند شدن این ابزارهای محاسباتی منجر نمیشود. میرسون در این رابطه اعتقاد دارد که شکاف بسیار بزرگی بین رایانش درک حواس و هوش مصنوعی به معنی اصیل آن وجود دارد. در همین رابطه وی ابراز میدارد:
رایانش درک حواس یکی از عظیمترین فناوریهای روز دنیا است. موردی که هوشمند نیست و خودش نمیتواند به خودش آموزش دهد و برای این منظور هم طراحی نشده است. در واقع، پاسخگویی و کمک به انسان هدف اصلی این فناوری جدید است، که با فراهم آوردن ورودیهای انسانی در چنین ماشینهایی نهایتاً میتوان از مرحله برنامهنویسیهای معمول رهایی پیدا کرده و به جای آن آموزش را جایگزین کرد. اگرچه این سامانهها هوشمندتر از دیگر همنوعانشان نیستند، دارای انعطافپذیری بالاتریاند که خود تفاوتی شگرف است.